مدرسه طبیعت؛ الگویی برای آموزش کودکان در فضای باز

مترجم: زینب طلی

در حال حاضر ده‌ها مدرسه طبیعت در سرتاسر نیوزلند وجود دارد که به بچه‌ها آموزش می‌دهد که چگونه غذا پیدا کنند،درخت بکارند و آفات را به دام بیندازند.

اشتون ویلکسون هشت ساله به جوجه تیغی مرده‌ای که در بین سنگ‌های نهر بتل هیل، مزرعه‌ای که 45 دقیقه با شمال شهر ویلینگتون، پایتخت نیوزلند، فاصله دارد گیر افتاده‌است، اشاره می‌کند. با حالت هشدار می‌گوید: “نگاه کن، داخلش داره حرکت می‌کنه. ” و تیغ جوجه تیغی را که توسط حشرات محاصره شده بررسی می‌کند.

معلمی که نزدیک او است به آرامی به اشتون توصیه می‌کند که به حیوان دست نزند، سپس توضیح می‌دهد که در نیوزلند جوجه تیغی یکی از آفات محسوب‌می‌شود و حشرات در حال تجزیه کردن باقی مانده آن هستند. اشتون قبل از اینکه به گروهی از بچه‌ها که با هیجان به مارماهی‌هایی که پیچ و تاب می‌خوردند غذا می‌هند بپیوندد لحظاتی با کنجکاوی همراه با وحشت به جوجه تیغی نگاه می‌کند.

ظرف دو دقیقه، اشتون درمورد حفاظت، چرخه زندگی و ایمنی آموزش دید. شاید روش غیرمعمولی برای آموزش یک کودک هشت ساله باشد، اما این یک کلاس درس معمولی نیست. اشتون در مدرسه طبیعت آموزش می‌بیند یکی از مدارس مشابه که در نیوزلند محبوبیت پیدا کرده و در حال افزایش هستند.

کودکان بین چهار تا دوازده سال، هر هفته خانه یا مدارس معمولی خود را ترک می‌کنند به‌سمت مزرعه می‌روند تا روز را با گل‌بازی، آتش درست کردن، غذا دادن به مارماهی‌ها، صید کردن، به دام انداختن آفات، کاشت درختان بومی سر کنند و به نگهبان محیط تبدیل شوند.

صبح بچه‌ها در یک انبار جمع می‌شوند تا آرزوهای خود را برای آن روز تعیین کنند. رید پین شش ساله می‌گوید: ” می‌خوام به گودال گل برم و خرچنگ پیدا کنم. زلیا مک لنان 9 ساله می‌گوید: ” می‌خوام کمی پنکیک بخورم. ” کایی ایتولا 5 ساله می‌گوید:” میخوام هیچ‌کاری نکنم. ” هر آرزویی برآورده می‌شود.

ساختار معمولی کلاس درس به نفع بازی و یادگیری خودگردان کنار گذاشته می‌شود.

لئو اسمیت، مؤسس مدرسه، در حالی که وقفه‌های واکی تاکی خود را حل می‌کند و خواسته‌های یک جفت کودک را که امیدوارند سر به سر او بگذارند را برآورده می‌کند می‌گوید: “این روش واقعاً توسط کودک هدایت می‌شود. ” خانم اسمیت کودکان را تشویق می‌کند تا خود را در فضای بیرون به چالش بکشند و معتقد است اگر بچه‌ها شانسی برای تجربه ریسک نداشته‌باشند ” یاد نمی‌گیرند چطور در بخش‌های دیگر زندگی ریسک کنند. “

اغلب این والدین هستند که به یک هل دادن ملایم نیاز دارند. ” اما برخی از خانوده های ما فرزندن خود را نزد ما می‌فرستند چون آنها بیرون بزرگ نشده‌اند و با تجربه کردن خطر و چالش راحت نیستند – آنها می‌دانند کودکان آنها می‌توانند خودشان باشند. “

مدارس طبیعت – که گاهی به آنها مدارس جنگلی نیز گفته‌می‌شود، در سرتاسر جهان، از جمله در بریتانیا و استرالیا، ظاهر می‌شوند و اغلب از فرهنگ فضای باز اسکاندیناوی الهام گرفته‌شده‌اند. مدارس محیط‌زیستی، مشابه مدارس طبیعت، اما ساختارمندتر، نیز در حال کسب محبوبیت هستند. اکنون بیش از 80 مدرسه طبیعت در سراسر نیوزیلند و متشکل از 2000 مربی وجود دارد.

طرفداران آموزش بر پایه طبیعت بر این باورند که زمان صرف شده برای یادگیری و بازی در فضای باز، در هر شرایط آب و هوایی، یکی از بهترین راه‌ها برای تقویت انعطاف‌پذیری، رفاه و خلاقیت در کودکان است. تحقیقات از این امر پشتیبانی می‌کند، از جمله شواهدی که نشاند می‌دهند انگیزه دانش آموزان مدارس طبیعت افزایش‌یافته، مهارت‌های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی آنها را بهبود می‌بخشند و نسبت به جهان طبیعی درک وسیع تری دارند.

در سطح محلی، مدیران برنامه – از جمله اسمیت – رویکردی مشخص در نیوزلند را با گنجاندن سیستم‌های دانش قبایل مائوری برای کاشت، حفاظت و نگهبانی از محیط زیست اتخاذ می‌کنند.

در سال 2018، جنی ریچی، استاد تعلیم و تربیت در دانشگاه ویکتوریای ولینگتون، مقاله‌ای در مورد یادگیری دوران کودکی در فضای باز نوشت با تمرکز ویژه‌ای بر این نکته که چگونه جهان‌بینی و دانش قبایل مائوری می‌تواند در محیط نیوزلند به تجربه کودک از طبیعت معنا و اعتبار بدهد.

ریچی می‌گوید: «به نظر من کودکانی که در این کشور بزرگ می‌شوند حق دارند که بتوانند اکولوژی‌هایی را که در آن زندگی می‌کنند بفهمند. وی افزود که یادگیری نام‌های گیاهان و جانوران به زبان قبایل مائوری می‌تواند به کودکان کمک کند تا حس مسئولیت زیست محیطی را در آنها پرورش دهند.

وی می‌گوید از دیدگاه رفاه جمعی، کودکانی که در برنامه‌های طبیعت شرکت می‌کنند، «با این تمایل که از محیط زیست خود مراقبت می‌کنند بزرگ می‌شوند».

برای اسمیت، این مراقبت جمعی زمانی به‌دست آمد که 20 درخت تی کوکا در اقدامی خرابکارانه قطع شد. اسمیت می‌گوید: «بچه‌ها گریه کردند، و بعد تصمیم گرفتند… می‌خواهند چند درخت بکارند.»

پس از کاشت نهال و قرار دادن سنگ‌های رنگ شده کنار نهال‌ها و درخواست از مردم برای آسیب نرساندن به درختان، نهال‌ها دوباره مورد حمله قرار گرفتند. بچه‌ها بی‌تردید دوباره کاشتند. اسمیت با غرور می‌گوید: «این از درون خود آنها بود، نه ما».

با نزدیک شدن زمان ناهار، گروهی از کودکان برای نصب بانوج و جمع آوری هیزم برای آتش خوش خوشان به محل کمپینگ می‌روند، در حالی که گروه کوچک‌تر مسیر خود را به‌سمت گودال گلی کج می‌کنند.

رید به درون گودال گل می‌پرد، استتار سبز و قهوه‌ای او به‌زودی با گل پوشانده می‌شود و قابل تشخیص نیست. در حالی که از خندق خود را بالا می‌کشد تا خود را در گل و لای پرتاب کند، چهره‌اش از خوشحالی می‌درخشد.

مادرش، ایمی تومث، می‌گوید: «رید بچه‌ای است که از دیوارها می‌پرید… ما فقط دیوارها را برداشتیم».

این کودک شش ساله به‌مدت یک سال هر هفته در مدارس محیط‌زیستی شرکت می‌کند و اکنون خواهر چهار ساله‌اش، پیپ، او را همراهی می‌کند. تومث معتقد است که این روش به رید کمک می‌کند تا در مدرسه بهتر مشارکت کند و عملکرد یادگیری او را افزایش دهد. «نه فقط خواندن و نوشتن؛ بلکه آموزش کنترل آفات یا نحوه جست‌وجوی غذا است.»

اِما دیوسون دو فرزند خود را به مدرسه طبیعت می‌آورد و سعی می‌کند تا فضای بیرون دوران کودکی خود را الگوبرداری کند. هم اکنون حس مسئولیت پذیری فرزندانش در قبال محیط زیست را می‌بیند.

دیوسون می‌گوید: ” آنها در خیابان‌ها می‌گردند و زباله جمع می‌کنند. پسرم اصرار دارد که فقط یک ماشین داشته‌باشیم. آنها باید مراقب کره زمین باشند و ما داریم نابود شده آن را به ارث می‌گذاریم. ” او افزود: ” توانیایی کنار آمدن یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانیم به فرزندانمان بیاموزیم. “

در این میان، بچه‌ها از گل‌آلود بودن، خیس بودن، احمقانه بودن و صدای بلند لذت می‌برند. در مقابل آتش، دو دوست صمیمی، ایوی ویلو الکساندر، 10 ساله، و زلیا در حال پر کردن گلدان‌ها از گِل و گیاه هستند و مثلاً غذا درست می‌کنند. وقتی از آنها پرسیده می‌شود که آیا هر هفته مشتاقانه منتظر مدرسه طبیعت هستند، هر دو با صدای محکمی پاسخ می‌دهند”آره”.

ایوی ویلو می‌گوید: «این مکان واقعاً جای خوبی است تا ذهن خود را رها کنی، یک جای خوب فقط برای بازی‌کردن. “

ترجمه: زینب طلی

خروج از نسخه موبایل